اولين كارخانه برق ايران را حاج محمدباقر میلانی مشهور به رضایوف در مشهد به کار انداخت
و سپس دومين كارخانه برق را حاج حسین آقا امین الضرب در تهران داير كرد اما گسترش برق در حد روشنايي خيابانها و معابر در دوره رضا شاه پهلوي انجام شد.
نخستین لامپ هایی که به برکت کارخانه برق تهران روشن شد، به منازل ثروتمندان و افراد سرشناس شهرها اختصاص داشت و به همین جهت دیدن لامپ های روشن و تلاش کارگران برای راه اندازی و روشن کردن مولدهای برق از جمله سرگرمی ها و تفریحات مردم به حساب می آمد.
هرچند دیدن برق و روشنایی برای مردم چیز عجیبی بود و ساعت ها به تماشای آن می نشستند اما عده ای هم معتقد بودند که این روشنایی قسمتی از قدرت شیطان است.
برای همین هم بسیاری از مردم اصلاً برق نداشتند و عده اندکی نیز با داشتن برق، به آن روی خوش نشان نداده و آن را نور شیطان می دانستند.
نور شیطان را بدین جهت ابراز می کردند که حبابی بدون هیچ وسیله و سوخت قابل رویتی، خودبه خود اتاق و محل تاریکی را روشن می کرد و عجیبتر آنکه بدون پُف کردن، خاموش می شد. به همین دلیل آن را قدرت شیطان می دانستند که اینگونه است.
به همین دلیل هم حاضر به قبول آن و باز کردن پای شیطان در خانه و زندگی خود نمی شدند. دکانداران نیز که کسب شبانه را جز محرمات و کاسبی شب را مخصوص شیاطین و سبب قطع برکت می دانستند، هیچ چراغی برایشان لازم نمیآمد.
چه رسد به چراغ برق که نور شیطان بود و یکسره روزیشان را قطع می کند.
همچنین معتقد بودند که نور شیطان وارد هر خانهای شده زنان و دخترانش را به گناه می اندازد و مردان و پسران را بیمار و عقیم می کند و حتی مایل به تست آن هم نبودند.
این نوع برداشت ها در مورد روشنایی و برق باعث می شد تا عده ای شروع به قطع سیمها و شکستن لامپها کنند و اندک رغبتی برای استفاده از آن نشان نمیدادند.
همچنین تعدادی از رجال و وزرا به برق حاج امینالضرب، روی خوش نشان ندادند و معتقد بودند که به صنعت فرنگ نمیتوان اعتماد کرد و احتمال این را میدادند که ناگهان خاموش شود به همین خاطر تا مدتها نیز از چراغهای زنبوری خود برای روشنایی شب استفاده میکردند!
ممنون از همراهی قشنگتون 💓
...